استاد دانشگاه تونس نوشت:
تکافل؛ مظهر ایثار در جامعه اسلامی/ قرآن چه میگوید؟
فواد فخفاخ، استاد دانشگاه تونس معتقد است مظاهر تکافل تنها در احسان و انفاق محدود نمیشود بلکه از آن دایره فراتر میرود تا همه شئون زندگی را شامل شود و تکافل در توسعه تمدن اسلامی از طریق ارتقای سطح روابط میان ملتها و ادیان نمونه دیگری از مظاهر تکافل است.
به گزارش ایکنا، فؤاد فخفاخ، استاد دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه «کارتاژ» تونس و پژوهشگر در حوزه تمدنی و علوم اسلامی این کشور در مطلبی با عنوان «تکافل در اسلام» به مفهوم و جایگاه این مقوله، تکافل در قرآن و حدیث و دلایل ضرورت تکافل در میان امت اسلامی پرداخته است.
وی آورده است: به نظر میرسد که تکافل در اسلام به یک امر ضروری تبدیل شده یا از جمله امور مسلم است، به طوری که برای اثبات وجود آن، نیاز به دلیل نداریم. گویی این مقوله، جزء علم ضروری و نه علم نظری است.
اما چه دلیلی وجود دارد که اکنون به تکرار بحث درباره آن و پرداختن به سطح اهمیت آن در رابطه با اوضاع عموم مسلمانان در شرق و غرب زمین بپردازیم؟ آیا معنای آن، این است که مسلمانان از زمان ظهور موج بهار عربی که موجی است که با پدیده موسوم به اسلام سیاسی قرین شد، بیش از پیش به مقوله تکافل و همبستگی در میان خود نیاز دارند؟ دلیل حجیت و مشروعیت تکافل چیست؟
برای پاسخ به این پرسشها مناسب دیدیم بر عناصر زیر تکیه کنیم:
مفهوم تکافل
وقتی که در لسان العرب یا در گزیده صحاح به معنای ماده «ک ف ل» رجوع میکنیم، در مییابیم که ریشه کفالت، به معنی تضمین یک امر است و کفیل، همان ضامن است از باب یاری و پشتیبانی. بر این اساس، میتوانیم دو حوزه معنایی را برداشت کنیم: نخست، همبستگی و دوم، یاری و پشتیبانی کردن، به طوری که حلقه وصل این دو مفهوم، هرگونه رفتاری است که بیانگر همکاری باشد که گاهی در همبستگی بروز میکند و گاهی دیگر در یاری و حمایت. ابوعبداللّه محمدبن احمد انصاری قرطبی(مفسر و فقیه اهل سنت) در «الجامع لأحکام القرآن»، یک حوزه معنایی سوم را نیز به آن میافزاید که به شکلگیری یکسان و سرپرستی درست اشاره دارد و در این معنا به این آیه قرآن استناد میکند که فرمود: «هل أدلکم علی من یکفله: میخواهید یکی که این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم». بنابراین ما در برابر سه حوزه معنایی صادر شده از یک مفهوم قرار داریم که همان همکاری است و در همبستگی و یاری و سرپرستی تجلی پیدا میکند.
تكافل در قرآن
شاید تعداد آیات کریمهای که درباره تکافل سخن میگویند از حیز شمار بیرون باشد. برخی از این آیات به رحمت الهی که شامل همه مخلوقات میشود، اشاره دارند: «رحمتي وسعت كلّ شيء»(آیه ۱۵۶ سوره اعراف) و برخی دیگر به گذشت و بخشش و دعوت به انجام معروف اشاره دارند: «خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلين» (آیه ۱۹۹ سوره اعراف) و برخی دیگر به احسان عمومی اشاره دارند؛ هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ: آیا پاداش نکویی و احسان جز نکویی و احسان است؟»(آیه ۶۰ سوره الرحمان) و تجلی دیگر آن در معنای ایثار است. زیرا قرآن، تصویر زیبایی از ایثار در مردم مدینه تصویر کرده است که از مهاجران استقبال کرده و به آنها پناه دادند و با طیب خاطر و رضایت قلبی، آنها را در اموال و وطنشان شریک ساختند.
قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: آن جماعت انصار که پیش از (هجرت) مهاجرین (در مکّه به رسول ایمان آوردند و) مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجرین را که به سوی آنها آمدند دوست میدارند و در دل خود هیچ حاجتی (و حسد و بخلی) نسبت به آنچه (از غنائم بنی نضیر) که به آنها داده شد نمییابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش مقدم میدارند (و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است) و هر کس را از خوی بخل و حرص دنیا نگاه دارند آنان به حقیقت رستگاران عالمند» (آیه ۹ سوره حشر)
تکافل در حدیث
اما احادیث نبوی در چارچوب معنایی که بیان کردیم، بسیار فراوان است. از جمله این احادیث، احادیثی درباره رحمت شامله الهی است که سلیمان بن احمد طبرانی(از علمای اهل سنت) آن را روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «إرحم من في الأرض يرحمك من في السماء: بر کسی که در زمین است، رحم فرما تا آنکه در آسمان است، بر تو رحم نماید» (بخاری حدیث معروف) و نیز فرمودند: «لا يؤمن أحدكم حتی يحبّ لأخيه ما يحبّه لنفسه: هیچ کس از شما مؤمن نیست؛ مگر اینکه آنچه برای خود دوست دارد برای برادرش هم بپسندد» (بخاری حدیث نبوی).
رسول خدا همچنین در معرفی انسان مسلمان، بر اصل عدم آزار رساندن به دیگران و تمایل به عفو، گذشت و صلح تأکید کردند: «المسلم من سلم الناس من يده ولسانه»(بخاری و صحیح مسلم) و نیز فرمودند: «والله في عون العبد ما دام العبد في عون أخيه: مادام كه بنده، به برادرش كمك كند، خداوند، به آن بنده كمک مىرساند» که میتواند جایگاه تعاون را تا یک ارزش مطلق در معاملات روزمره پایین آورد.
برای ما این امکان وجود ندارد که به ذکر تمامی روایتهایی بپردازیم که درباره تکافل و معانی آن صادر شده است، زیرا هدفش این نیست، اما همینقدر برایمان کافی است که به اصرار سنت رسول خدا (ص) در مهار کردن و کنار زدن همه آن چیزی که میتواند مانع از محقق شدن تکافل بین مردم شود یا دلایلی که بدان منجر میگردد، بپردازیم.
شاید یکی از بارزترین موانع اجرای تکافل، ظلم و تعرض به دیگران و حقوق آنها باشد، زیرا: «من اقتطع حقّ امرئ مسلم بيمينه فقد أوجب اللّه له النّار وحرّم عليه الجنّة فقال رجل وإن كان شيئا يسيرًا يا رسول الله، فقال وإن كان قضيبا من أراك: کسی که حق مسلمانی را با سوگند دروغ تصاحب کند، الله دوزخ را بر او واجب نموده و بهشت را بر او حرام میگرداند». مردی پرسيد: ای رسول خدا، حتی اگر چيزِ اندکی باشد؟ فرمود: اگرچه چوبِ مسواکی باشد».
مهمترین معانی تکافل که میتوان از معنای آیه ۳۲ سوره مبارکه مائده برداشت کرد بدین شرح است که «منْ قتل نفسًا بغير نفس أو فساد في الأرض فكأنما قتل الناس جميعا ومن أحياها فكأنما أحيا النّاس جميعا: هر کس نفسی را بدون حق و یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده» و بدین شکل، میتوانیم اینطور بگوییم که اسلام تکافل را بر مبنای رحمت عمومی برای همه مردم با هر رنگ و زبان و عقیدهای بنا نمود، حتی اگر این انسانها، افرادی متخاصم، کینهتوز یا دشمنانی لجوج باشند و این قاعده درباره حیوانات از جمله حیوانات درنده نیز صادق است که خود دلیلی بر آن است که تکافل به دایره مال منحصر نیست و مظاهر آن تنها در زکات، صدقات، هدایا، وصایا و انفاق برای خویشاوندان محدود نمیشود؛ بلکه از آن دایره فراتر میرود تا همه شئون زندگی را شامل شود.
مظاهر تكافل
فردی
شاید درست نباشد که تکافل را در فرد تعریف کنیم، زیرا صیغه صَرفی کلمه تکافل و حوزههای معنایی آن، مستلزم مشارکت و تعدد اطراف است و با این حال، اسلام نخستین خشت دیوار تکافل را از طبیعت رابطهای برگزید که بین انسان و خودش و الزام او به مسئولیتش در برابر خداوند و در راهی که طی میکند، وجود دارد. ضمن اینکه اسلام به انسان فرمان داده است تا ثواب آخرت را به دست آورد و البته سهم خود را از دنیا فراموش نکند و او را به تلاش برای عمل صالح فرا خوانده است بدون آنکه انرژی بدنش را از بین ببرد، چرا که «بدن انسان بر او حق دارد».(بخشی از حدیث نبوی).
از این باب، انسان مسئول خود و سرپرست و ناظر بر آن و عامل بازدارنده آن است، به طوری که تکافل بین انسان و خودش، نوعی رفتار تربیتی، راهنما و شرط لازم برای دستیابی به تحقق تکافل در مظهر اجتماعی آن است.
اجتماعی
هدف از تکافل اجتماعی، محقق ساختن همزیستی گروهی برای همه افراد یک جامعه با ایجاد روابط برابر و درست میان آنها بر مبنای مساوات، توازن و تکامل در برابر طرد تعصب، ظلم و کینهتوزی است. دلیل این سخن، سخن رسول گرامی اسلام (ص) است که از ایشان پرسیدند: آیا اینکه مردی قومش را دوست داشته باشد، از تعصب است؟ فرمودند خیر. اما از تعصب است که انسان قومش را بر ظلم یاری رساند.
اگر بگوییم که تکافل اجتماعی برآمده از تکافل در درون خانواده است، سخن به گزافه نگفتهایم. زیرا هرگاه که مبنای رابطه میان زوجین، مودت و رحمت بوده است، فرد در خانواده خود بر اساس اطاعت از والدین و ارزشهای عشق، همکاری، همبستگی و رواداری رشد کرده است و جامعه برای پذیرش ارزشهای تکافل، آمادهتر بوده است. بنابراین، خانواده به عنوان یک واحد بسیار منسجم یا واحدی است که فرض بر آن است که منسجم باشد.
در اینجا ما باید به این نکته اشاره کنیم که اسلام به هیچ حوزهای جدا از حوزه دیگر اولویت نداده است، بلکه اینها حوزههایی است که به منزله حلقههایی شناخته میشود که از فرد به خانواده، سپس به عشیره، پس از آن اهل روستا، شهر، وطن و در نهایت به همه جهان، بزرگ و بزرگتر میشود. بر این اساس، مقابله با فقر برای محقق ساختن عدالت اجتماعی با سازوکارهایی مانند صدقه، زکات و وصیت که اسلام ایجاد کرده است، چیزی جز مظهری از مظاهر تکافل نیست. زیرا تکافل در جامعه، تنها اقتصادی نیست، بلکه یک تکافل انسانی عمومی است که شامل موارد متعددی میشود، از جمله: یاری دردمندان، رسیدگی به حال محرومان، کمک به نیازمندان بر این اساس که «مادامی که بنده خدا در پی یاری برادرش باشد، خداوند نیز بندهاش را یاری میکند»، رسیدگی به حال بیمار و حل مشکلات مردمی که در راه ماندهاند و… در این رابطه، به این روایت از رسول خدا (ص) استناد میکنیم که فرمودند: «ایمان، هفتاد و چند شعبه دارد که برترین آنها، گفتن لا اله إلا الله و پایینترین آنها کنار زدن یک مانع از سر یک راه است».
تمدنی
کار دشواری نیست اگر بخواهیم بر مظهر تمدنی تکافل در سطح رابطه میان ملتها و تمدنها و ادیان تأکید کنیم به طوری که تنها به اندیشه اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی محدود نشود، بلکه قرآن و سنت را نیز در بر بگیرد. در آیه کریمه «يا ايّها الناس إنّا خلقناكم من ذكر وأنثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عند الله أتقاكم»(آیه ۱۳ سوره حجرات) یادآوری وحدت ریشه برای جلب توجه به ایجاد ارتباط بین انسان و برادر نوعیاش و ضرورت آشنایی و همکاری بین ملتها و امتها دیده میشود. علاوه بر این، مظهر تمدنی تکافل، در پذیرش افکار نافعی بروز پیدا میکند که از ادیان و تمدنهای دیگر به اسلام وارد شده است. همانا ثابت شده است که رسول گرامی اسلام، دوست میداشتند که در مواردی که وحی مستقیم درباره آنها نازل نشده است، با اهل کتاب همراهی داشته باشند و ایشان وقتی که به مدینه تشریف آوردند، دیدند که یهودیان روز عاشورا را روزه میدارند، به روزه در روز عاشورا فرمان دادند و هنگامی که احزاب به مدینه حمله کردند، بنا به پیشنهاد سلمان فارسی، دستور به حفر خندق دادند در حالی که عرب، پیش از آن از این تاکتیک اطلاع نداشت.
فراتر از همه، اینکه، مسلمانان در دورههای نخستین خود، علوم یونان، فارس و هند و فرهنگ و هنرهای آنها را آموختند و با امتها و ملتهای مختلف همزیستی کردند و مسالک و نحلههای متعدد را پذیرفتند و روادارانه در کنار ادیان و مذاهب بسیاری که وجود داشت، به زندگی پرداختند. در نتیجه این گشایش و آمیختگی، نهضت علمی و تمدن اسلامی به وجود آمد که پیش از آن، تاریخ نمونه آن را به خود ندیده بود و این نهضت، دلیل بیداری اروپا و در نتیجه پیشرفت انسانیت بود.